یا زهرا

  • خانه 

نیمه شب بود نخواستم اسباب زحمت شما را فراهم کنم

09 اسفند 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

?نیمه شب بود،نخواستم اسباب زحمت شما را فراهم کنم !  ◽آیت الله حاج میرزا جواد آقا تهرانی با همه مهربان خوش رفتار بودند  ◽این جریان که از خانواده ایشان نقل شده  است که :  ◽آخر شبی از مسافرت بر می گردند دیروقت است و موقع خواب و استراحت است  ◽به ملاحظه اینکه خانواده ناراحت و بدخواب نشوند از کوبیدن در خودداری می کند. پشت در تکیه می زند و منتظر می ماند  ◽همسر ایشان که مشغول خواب و استراحت بوده اند در عالم رویا می بیند که کسی به او می گوید: برخیز و در منزل را بگشای !   ◽همسر محترمه میرزا جواد آقا از خواب بلند می شود و درب را باز می کند و می بیند میرزا پشت در است  ◽سؤال می کند: آقا ! حال که از سفر آمده اید پس،چرا در نزديد؟  ◽آقا می فرماید : دیدم نیمه شب است و دیر وقت ، نخواستم اسباب زحمت شما را فراهم کنم.  ‎‎‌‌‎‎

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یا زهرا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس