یا زهرا

  • خانه 

عدالت ریزبین

06 اسفند 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

? عدالت ریزبین!   ✍ مأمور از بیت المال بیرون آمد و با خنده گفت: یک جارو بدهید تا خاک ها را هم جمع کنم. بعد دستش را بالا آورد و گفت: همین یک قرص نان مانده، تمام شد. بروید.  یکی از سران هفت گانه شهر سرش را داخل بیت المال کرد و گفت: خدا را شکر. همه به یک اندازه سهم‌شان را گرفتند. فقط خاک مانده. همه خندیدند. همین که سردسته ها به شتر ها و اسب ها نهیب زدند، صدای علی بلند شد: صبر کنید. هیچ کس نرود. سردسته ها اشاره کردند تا کسی نرود. علی جلو رفت. نان را از دست مأمور بیت المال گرفت و زمین نشست. با دقت آن را هفت تکه کرد و هر تکه را به گروهی داد. بعد گفت: به سلامت!  ? المناقب ج۲ ص۱۱۲  ?

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یا زهرا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس