حکایتی آموزنده از بهلول دانا
14 بهمن 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی
حکایتی آموزنده از بهلول دانا هارون الرشید به بهلول گفت: مى خواهم كه روزى تو را مقرر كنم تا فكرت آسوده باشد بهلول گفت: مانعى ندارد ولى سه عیب دارد!اول: نمیدانى به چه چیزى محتاجم، تا مهیا كنى دوم: نمیدانى چه وقت میخواهم سوم: نمیدانى چقدر میخواهم! ولى خداوند اینها را مى داند، با این تفاوت كه اگر خطائى از من سر بزند تو حقوقم را قطع خواهى كرد ولى خداوند هرگز روزى بندگانش را قطع نخواهد کرد.