یا زهرا

  • خانه 

حکایت پادشاه وسه وزیر

22 آبان 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی
حکایت پادشاه وسه وزیر

پادشاه و سه وزير  يکي از روزها، پادشاه سه وزيرش را فراخواند و از آن‌ها درخواست کرد کار عجيبي انجام دهند.از هر وزير خواست تا کيسه‌اي برداشته و به باغ قصر برود و اينکه اين کيسه‌ها را براي پادشاه با ميوه‌ها و محصولات تازه پر کنند. همچنين از آن‌ها خواست که در اين کار از هيچ‌کس کمکي نگيرند و آن را به شخص ديگري واگذار نکنند.وزرا از دستور شاه تعجب کرده و هرکدام کيسه‌اي برداشته و به‌سوي باغ به راه افتادند…! وزير اول که به دنبال راضي کردن شاه بود، بهترين ميوه‌ها و باکيفيت‌ترين محصولات را جمع‌آوري کرده و پيوسته بهترين را انتخاب مي‌کرد تا اينکه کيسه‌اش پر شد…! وزير دوم با خود فکر مي‌کرد که شاه اين ميوه‌ها را براي خود نمي‌خواهد و احتياجي به آن‌ها ندارد و درون کيسه را نيز نگاه نمي‌کند، پس با تنبلي و اهمال شروع به جمع‌کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمي‌کرد تا اينکه کيسه را با ميوه‌ها پر نمود.وزير سوم که اعتقاد داشت شاه به محتويات اين کيسه اصلاً اهميتي نمي‌دهد. کيسه را با علف و برگ درخت و خاشاک پر نمود.روز بعد پادشاه دستور داد که وزيران را به همراه کيسه‌هايي که پرکرده‌اند بياورند و وقتي وزيران نزد شاه آمدند، به سربازانش دستور داد، سه وزير را گرفته و هرکدام را جداگانه با کيسه‌اش به مدت سه ماه زنداني کنند   

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

یا زهرا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس