یا زهرا

  • خانه 

آثار وبرکات توسل به ائمه

28 اسفند 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

✨﷽✨  ?از آثار و بركات توسل به ائمه بگوييد.   ?وقتي انسان با توسل به آنها وصل شد، احساس مي‌كند پشتوانه اي دارد. وقتي حرفهايش را در زيارت امام رضا (ع) به امام مي‌گويد، سبك ميش ود. بعد هم از آقا مي‌خواهد كه شما واسطه بشويد مثل انساني كه اطمينان دارد كه  كلاه سرش نمي رود. يكي از اثرات توسل، وصل است. به هرحال الان خدايا من لايق نيستم ولي خدايا پيامبر را وسط آوردم. حضرت زهرا (س) را اوردم، امام رضا (ع) را آوردم. بچه در مدرسه خطايي ميكند، پدر و مادرش را مي‌آورد اين يك نوع وجاهت كسب كرد نه اعتبار كسب كرد. خدايا اگر من قابل نيستم اين‌ها قابل هستند. اثر بعدي اين است كه آرامش مي‌آورد. وقتي شما درد دلت را به يك مشاور مي‌گويي برايت معجزه نميكند ولي احساس سبكي مي‌كنيد حالا كه امام رضا (ع) را واسطه ميكني و حرفهايت را به امام مي‌گويي و در واقع مي‌گويي كه من در كارم، شما ر ا شريك ميكنم. در واقع يك احساس آرامش به انسان دست مي‌دهد. نكته ي بعدي اينكه مثلا شما مي‌خواهيد از بانك وام بگيريد. يك انسان معتبر را واسطه مي‌كنيد و به شما وام مي‌دهند. وقتي از بانك بيرون مي‌آييد ضامن به شما مي‌گويد كه اعتبار من را خراب نكن. نكند قسط هايت عقب بيفتد. من وقتي ميگويم: يا امام رضا (ع) شما واسطه بشو و من سعي ميكنم اعتبار شما را خراب نكنم. مي‌گويم: آقا حالا كه شما واسطه شدي من سعي مي‌كنم خودم را با آن شخصيتي كه مورد توسل است منطبق كنم. بعبارت ديگر اثر ديگر آن تطابق است كه من سعي مي‌كنم خودم را وفق بدهم.   ‌

 نظر دهید »

زندگی کلمی

28 اسفند 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

? #زندگی_کَلَمی  ? شخصی گرسنه بود برایش کلم آوردند اولین بار بود که کلم می‌دید. با خود گفت: حتما میوه‌ای درون این برگها است ‌اولین برگش‌ را کند تا به میوه برسد اما زیرش به برگ دیگری رسید. و زیر آن برگ یک برگ دیگر و… با خودش گفت: حتما میوه‌ی ارزشمندی است که اینگونه در لفافه‌اش نهادند. گرسنگی‌اش بیشتر شد و با ولع بیشتر برگها را می‌کند و دور می‌ریخت. وقتی برگها تمام شدند متوجه شد میوه‌ای در کار نبود! آن زمان بود که دانست کلم مجموعه‌ی همین برگهاست. ? ما روزهای زندگی را تند تند ورق می‌زنیم و فکر می‌کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده که باید هرچه زودتر به آن برسیم درحالی که همین روزها آن چیزی است که باید دریابیم و درکش کنیم! زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم بنابراین قدر فرصت‌ها را ثانیه به ثانیه و ذره به ذره بدانیم.  ‌

 نظر دهید »

کاری که شیطان برایش کف می زند!

28 اسفند 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

  ?کاری که شیطان برایش کف می زند  ⁉️یک سوال :کدام عمل است که اگر از انسان سر بزند، شیطان آنقدر خوشحال می شود، که شروع به کف زدن می کند؟  ?از پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم نقل شده است:   ✍? زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره می‌کند (دقیقاً) در همان زمان در هر یک از زوایای منزل یک شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و می‌گوید:   ✍? خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است  ?لئالی‌الأخبار، ج ۲، ص ۲۱۷  •☜ زن و شوهر باید در زندگی طوری باشند که به فرموده قرآن ” نور چشم همدیگر” باشند  ‌

 نظر دهید »

رفع چشم زخم

28 اسفند 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی
  •  ?رفع چشم زخم   ?از فضل بن عمر نقل است که مردی از شیعیان نزد امام صادق علیه السلام آمد و از چشم زخمی که بر اهلش آمده شکایت کرد و گفت :  ?شکم و بدن و سر خانواده ام درد کرده و تمامی شب فریاد می زنند و ما از صدای او درد می کشیم بر ما منت گذاشته تعویذی برای ما بیان کنید  ? حضرتش فرمود زمانیکه نماز واجبت را خواندی دو دست خود را کاملا به سوی آسمان کن و با حالت خشوع کامل بگو :  ? أَعُوذُ بِجَلَالِكَ وَ قُدْرَتِكَ وَ بَهَائِكَ وَ سُلْطَانِكَ مِمَّا أَجِدُ يَا غَوْثِي‏ يَا اللَّهُ يَا غَوْثِي يَا رَسُولَ اللَّهِ يَا غَوْثِي يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ  يَا غَوْثِي يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَغِثْنِي أَغِثْنِي  ?سپس دست راست خود را بالی سرت مسح کن و بگو :  ? يَا مَنْ سَكَنَ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ سَكِّنْ مَا بِي بِقُوَّتِكَ وَ قُدْرَتِكَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَكِّنْ مَا بِي    ‌
 نظر دهید »

ماجرای آیت‌الله نخودکی ویکی از خدام امام رضا علیه السلام

25 اسفند 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

#آیت_الله_نخودکی  ? مرحوم آیت الله کشمیری قدس سره نقل می کردند که مرحوم حاج حسنعلی نخودکی شب‌ها، به پشت بام حرم مطهر [رضوی] رفته، عبادت می کردند؛  ? پشت بام حرم یک راهپله داشت. یکی از خدمه در را باز می کرده، ایشان بالا می رفتند و بعد از ساعتی، وقتی مرحوم نخودکی پایین می آمده، در را می بسته و می رفته است.  ? یک شب عبادت شیخ طول می کشد. پایین می آید می‌بیند خادم دم در نشسته است، یکی دو ساعت هم دیر شده است. مرحوم حاج شیخ حسنعلی شرمنده می شود، می گوید: شما نرفتی؟ می گوید می خواستم شما پایین بیایید و در را قفل کنم و بروم.   ? مرحوم حاج شیخ می‌پرسد: معطل من شدی؟ می گوید: بله. می گوید: خب حالا یک چیزی از من بخواه. می گوید چه بخواهم؟ من سواد ندارم. بعد می گوید که قرآن نمی توانم بخوانم. مرحوم حاج شیخ حسنعلی می گویند سوره‌ی یس را بخوان.  ? خادم شروع به گفتن کلماتی می کند. بعد که به خانه می رود به خانواده اش  می گوید من یک چیزهایی می گویم ببینید اینها چیست و شروع به خواندن سوره‌ی یس می کند.  ? اینگونه صحبت کردن که از من چیزی بخواه در عالم سلطنتی است. کم افرادی می توانستند این گونه صحبت کنند: «چیزی بخواه».‌ ‌ ‌

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 272
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

یا زهرا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس