یا زهرا

  • خانه 

هفت عمل نیک وتوکل واعتماد به خداوند

11 آبان 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

? داستان کوتاه   ? هفت عمل نیک و توکّل و اعتماد به خداوند  ? در زمان حضرت عیسی علیه السلام زنی بود پرهیزکار و صالحه..وقت نماز کارش را رها می کرد و مشغول نماز می‌شد. روزی مشغول پختن نان بود که موذن با بانگ اذان مردم را به نماز فرا خواند. این زن دست از نان پختن کشید و مشغول نماز شد،  ? زمانی که به نماز ایستاد، شیطان در وی وسوسه کرد و گفت: ای زن تا تو از نماز فارغ شوی همه نان های تو می‌سوزد.زن در دل خود جواب داد: اگر همه نان ها بسوزد، بهتر است تا این که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد و به عذاب گرفتار شوم. شیطان بار دیگر وسوسه کرد: ای زن! پسرت در تنور افتاد و بدنش سوخت!!  ?زن در دل جواب داد: اگر خداوند مقدر کرده است که من در حال اقامه نماز باشم و پسرم در آتش تنور بسوزد، من به قضای خدا راضی‌ام و نماز خود را رها نمی‌کنم اگر خدا مصلحت بداند او را از سوختن نجات می‌دهد.  ?در این هنگام شوهر زن از راه رسید، زن را مشاهده کرد که مشغول نماز است و تنور هم روشن می‌باشد. درون تنور نان ها را دید که پخته شده ولی نسوخته و فرزندش در میان آتش مشغول بازی است و به قدرت خدا آتش در او اثر نکرده است.  ?وقتی زن از نماز فارغ شد مرد دست او را گرفت نزدیک تنور آورد و گفت: “داخل تنور را نگاه کن، وقتی زن به درون تنور آتش نظر کرد، دید فرزندش سالم و نان ها کاملاً پخته شده بدون آنکه سوخته باشد، زن فوراً سجده شکر و سپاس خداوند بزرگ را به جای آورد!"شوهر، فرزند خود را برداشت و پیش حضرت عیسی علیه السلام برد و داستانش را برای حضرت تعریف کرد.   ? حضرت عیسی علیه السلام فرمود:  برو از همسرت بپرس چه کرده و با خدای خود چه رابطه ای داشته؟ شوهر آمد و از او سوال نمود؟؟  ?زن پرهیزکار پاسخ داد: من با خدای خود عهد کرده ام چند عمل نیک را انجام دهم؛ که آن اعمال نیک از این قرار است:  اول؛ اعمال آخرت را بر کار دنیا مقدم بدارم! دوم؛ از آن روزی که خود را شناختم، بدون وضو نبوده ام! سوم؛ همیشه نماز خود را در اول وقت می‌خوانم!  چهارم؛ اگر کسی بر من ستم کرد و مرا دشنام داد، کینه او را در دل نمی‌گیرم و او را به خدا واگذارم!  پنجم؛ در کارهای خود به قضای الهی راضی هستم! ششم؛ سائل را از در خانه ام مایوس نکنم! هفتم؛ نماز شب را ترک ننمایم!  ?حضرت عیسی علیه السلام فرمودند: اگر این زن مرد بود، پیغمبر می‌شد، بدلیل اینکه اعمال پیغمبران را انجام می‌دهد و شیطان نمی‌تواند او را فریب دهد.!  ? مسئله نسوختن طفل در تنور آتش مسئله ای است که دو بار قرآن مجید بر آن شهادت داده است، یکی ابراهیم علیه السلام در زمان نمرود و دیگر موسی علیه السلام در دوران کودکی در عصر فرعون و البته هرکس با تمام وجود تسلیم حق گردد، خداوند هر مشکلی را برایش سهل و هر چیزی را به فرمان او قرار خواهد داد!!  ?منبع: منتخب رونق المجالس؛ بستان العارفين؛ تحفة المريدين: 243 و شیطان در کمین گاه، صفحه 233  ─┅─═इई ???ईइ═─┅─  

 نظر دهید »

یک داستان یک پند

11 آبان 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

✨﷽✨ #یک_داستان_یک_پند   ✍دوستی نقل می کرد، یکی از دوستان مدتی سردرد عجیبی گرفت . مشکوک به بیماری خطرناک مغزی بود. دکتر به او آزمایشات از مغز نوشت. بعد از تحمل استرس طولانی برای اخذ نتیجه آزمایشات و صرف هزینه زیاد، روزی که برای دریافت پاسخ آزمایش با من و یکی دیگر از دوستان بیمارستان رفتیم، چشمانش و قلبش می لرزید. متصدی آزمایشگاه با اصرار زیاد ما گفت : شکر خدا چیزی نیست. از خوشحالی از جا پرید انگار تازه متولد شد. متصدی آزمایشگاه به من کاغذ سفیدی داد و گفت: این هم نتیجه آزمایش تو ، چیزی نیست شکر خدا سالم هستی.  در علت این کار او عاجز ماندم، متصدی که مرد عارفی بود گفت: دوستت بعد از تحمل استرس و هزینه مبلغ زیاد، الان که فهمید سالم است، دیدی چه اندازه خوشحال شد و اصلا ناراحت نشد هزینه کرده بود. پس من و تو که سالم هستیم اگر واقعا خدا را شاکر باشیم ، باید الان دست در جیب برده حداقل یک صدم هزینه ای که دوستمان کرد تا فهمید سالم است،صدقه ای به شکرانه این نعمت الهی بدهیم که بدون صرف استرس و پول، فهمیدیم مغزمان سالم است و بیماری نداریم…..   ? الشَّيْطانُ يَعِدُکُمُ الْفَقْرَ  (268 بقره)   شیطان با وعده و ترساندن شما از فقر ( مانع انفاق و بخشش شما و دیدن نعمت های الهی می شود

 نظر دهید »

منفورترين مردم نزد خداوند

11 آبان 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی
منفورترين مردم نزد خداوند

? امام سجّاد عليه السلام:  ? ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَى اللّه ِ مَن يَقتَدي بِسُنَّةِ إمامٍ و لا يَقتَدِي بِأعمالِهِ   ? هشدار كه منفورترين مردم نزد خداوند كسى است كه سيره امامى را برگزيند ولى از كارهاى او پيروى نكند.  ? الكافى، ج 8، ص 234  ✳️

 نظر دهید »

سحر ها را دریابید!

10 آبان 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی
سحر ها را دریابید!
 نظر دهید »

حکایت؛ کارمند تازه وارد

10 آبان 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی
حکایت؛ کارمند تازه وارد

کارمند تازه‌وارد  مردي به استخدام يک شرکت بزرگ چندمليتي درآمد.در اولين روز کار خود، با کافه‌ شرکت تماس گرفت و فرياد زد: يک فنجان قهوه براي من بياوريد.صدايي از آن‌طرف پاسخ داد: شماره داخلي را اشتباه گرفته‌اي. مي‌داني تو با کي داري حرف مي‌زني؟‌کارمند تازه‌وارد گفت: نه.صداي آن‌طرف گفت: من مدير اجرايي شرکت هستم، احمق.مرد تازه‌وارد با لحني حق‌به‌جانب گفت: و تو مي‌داني با کي حرف مي‌زني بيچاره.مدير اجرايي گفت: نهکارمند تازه‌وارد گفت: خوبه و سريع گوشي را گذاشت. 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 100
  • 101
  • 102
  • ...
  • 103
  • ...
  • 104
  • 105
  • 106
  • ...
  • 107
  • ...
  • 108
  • 109
  • 110
  • ...
  • 272
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

یا زهرا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس