یا زهرا

  • خانه 

نشانه های خدا

25 آذر 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

چقدر این متن زیبااااااست?  ?آیا خدا واقعاً با ما حرف می‌زند؟ آیا واقعاً می‌توانیم صدای او را بشنویم؟   ?تا وقتی که راه‌های شنیدن صدای او را نفهمیم، هیچوقت باور نمی‌کنیم که می‌توانیم صدای او را بشنویم  ?چطور می‌توانیم بفهمیم که خداوند با ما صحبت می‌کند؟  ?خیلی وقت‌‌ها خداوند برای وارد شدن به زندگی ما از آدم‌های دیگر استفاده می‌کند. آدمهایی را سر راه زندگیمان میگذارد که نشانه ی خداوند هستند.  ?گاهی اوقات تنها راهی که خداوند می‌تواند به ما درسی بیاموزد این است که به شرایط زندگی ما اجازه دهد ما را به سمت چیزی که قرار است یاد بگیریم هدایت کند  ?خیلی وقت‌ها خداوند از صدای بسیار آرامی در درون ما استفاده می‌کند تا به ما بفهماند که راه را اشتباه رفته‌ایم. بعضی‌ها به آن “صدای وجدان” می‌گویند. وقتی به موضوعی فکر می‌کنیم که سردرگممان کرده است، خیلی خوب است که مکث کنیم و به دقت به انتخاب‌هایی که پیش رو داریم فکر کنیم  ?گاهی هم یکدفعه راهی پیش رویتان باز میکند که فکرش را هم نمی کردید.  ?وقتی خدا حرف می‌زند، شما سکوت کنید و گوش دهید. در روز یک زمان مشخصی را برای حرف زدن با خدا کنار بگذارید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌  ─┅─═इई ???ईइ═─┅─

 نظر دهید »

داستان واقعی؛ تاثیر دعا

25 آذر 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

? داستان کوتاه #دعا  واقعی و خیلی زیبا که در پاکستان اتفاق افتاد: پزشک و جراح مشهور - دکتر ایشان - برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار می شد، باعجله به فرودگاه رفت. بعد از پرواز ناگهان اعلام کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه داشته باشیم.  پس از فرود، دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت: من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه برای من برابر با جان خیلی از انسانها هاست ولی شما می خواهید من 16ساعت  در این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم؟  یکی از کارکنان گفت: جناب آقای دکتر! اگر خیلی عجله دارید میتوانید یک ماشین کرایه کنید؛ تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است، دکتر ایشان با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد. در بین راه ناگهان وضعیت هوا نامساعد شد و بارندگی شدید شروع شد، بطوری که ادامه حرکت برایش مقدور نبود.  ساعتی گذشت تا اینکه متوجه شد راه راگم کرده است. خسته و درمانده و نا امید به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجهش را به خود جلب کرد. کنار کلبه توقف کرد و در زد. صدای پیرزنی راشنید: هرکه هستی بفرما داخل؛ در باز است. دکتر داخل شد و  پیرزنی زمین گیر در خانه دید. از او درخواست کرد که از تلفنش استفاده کند.   پیرزن لبخندی زد و گفت: کدام تلفن فرزندم؟ اینجا نه برق هست و نه تلفن… ولی بفرما کمی استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تا خستگی از تنت بدر شود. کمی غذا هم هست بخور تا جان بگیری. دکتر از پیرزن تشکرکرد و مشغول خوردن شد درحالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود.  در این هنگام دکتر، متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت در گهواره ای نزدیک پیرزن خوابیده بود که هرازگاهی بین نمازهایش او را تکان می داد. پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود. دکتر گفت: بخدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی شما شدم؛ امیدوارم همه دعاهایت مستجاب شود.  پیرزن گفت: و اما شما، رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش شما را کرده است. ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا… دکتر ایشان گفت: کدام دعا؟ پیرزن گفت: این طفل معصومی که جلوش چشم شماست نوه من است که نه پدر دارد و نه مادر. به بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا از علاج آن عاجزند.  به من گفته اند که فقط یک پزشک و جراح بزرگ بنام دکتر ایشان قادر به درمانش است ولی او خیلی از ما دور است و دسترسی به او مشکل. من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم. می ترسم این طفل بیچاره و مسکین، خوار و گرفتار شود. پس از خداوند خواسته ام که این کار سخت را برایم آسان کند.  دکتر ایشان در حالی که گریه می کرد گفت: به والله که دعای تو، هواپیماها را ازکار انداخته است… باعث زدن صاعقه ها شده است… و آسمان را به باریدن وا داشته تا اینکه مرا بسوی تو سوق دهد و من، هرگز اعتقاد نداشتم که خداوند عزوجل با دعایی این چنین، اسباب را برای بندگان مومنش مهیا می کند و بسوی آنها روانه می کند.  ─┅─═इई ??? ईइ═─┅

 نظر دهید »

چه طور بصیرت پیدا کنیم؟

25 آذر 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

☔️?☔️?☔️?  ?چطور بصيرت پيدا كنيم⁉️  ?يكى از مشايخ ما اصرار مى ‏فرمود: اگر مى ‏خواهيد بصيرت پيدا كنيد و چشم دلتان باز شود در محضر قرآن باشيد. درس و بحث نيز مغتنم است،  ?زيرا همه اين علوم، شعبه ‏ها و جدول‏هايى ‏اند كه به كتاب الله پيوند دارند، ولى اين طور نباشد كه اينها رهزن باشند و ما را از حريم قرآن دور كنند،  ?به طورى كه صبح كه از خواب برخاستيم به فلان درس و مباحثه و يا تأليف كتاب و مقاله برويم و بعد ببينيم كه شب و روز بر ما مى ‏گذرد و در محضر الله و كتاب الله نبوديم و همه گونه درس‏ها را داشتيم ولى درس اصلى را كه قرآن بود فراموش كرديم.  ?پس درس و بحث باشد ولى در محضر قرآن بودن اصل باشد كه قرآن به انسان ديد و روشنايى و صفا و نور و توحد مى‏ دهد.  روايات نيز همانند قرآن اين چنين‏ اند.  ?دروس شرح فصوص الحکم #علامه_حسن_زاده_آملی قدّس‌سرّه  ‎‎‌‌‎

 نظر دهید »

مجلس عزای حضرت زهرا علیها سلام

25 آذر 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی
مجلس عزای حضرت زهرا علیها سلام

✅حضرت آیت‌الله #بهجت قدس‌سره:  زمانی آقا شیخ هادی خراسانی رحمه‌الله ایام فاطمیه، پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را در خواب می‌بیند، حضرت به ایشان می‌فرماید: چرا روضه نمی‌خوانی؟ مگر مجالس عزا را نمی‌بینی؟!  ?  در محضر بهجت، ج٢، ص۴٠٨  ‎‎‌‌‎‎

 نظر دهید »

نورانی شدن باطن

25 آذر 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی
نورانی شدن باطن

? آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم!  ‎‎‌‌‎‎‌

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 61
  • 62
  • 63
  • ...
  • 64
  • ...
  • 65
  • 66
  • 67
  • ...
  • 68
  • ...
  • 69
  • 70
  • 71
  • ...
  • 272
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

یا زهرا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس