یا زهرا

  • خانه 

سه توصیه آیت الله شاه آبادی برای رسیدن به مقامات!

03 اسفند 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

﷽؛ ? سه توصیه آیت الله شاه آبادی برای رسیدن به مقامات!! ?  ? آیت الله شب زنده‌دار فرمودند: یکی از آقازاده‌ های آیت الله شاه‌آبادی (استاد اخلاق امام خمینی) گفتند: پدرم یک روز از مردم گله کرده بود که چرا حاضر نیستید به راه بیفتید (و ترقّی کنید)، چند نفر اظهار آمادگی کرده بودند.   ? پدرم فرمود: نماز را اوّل وقت بخوانید و هر روز پس از پایان کار خمس درآمدتان را بدهید و هر روز #زیارت_عاشورا بخوانید.  ✨ یکی از آنان که به این دستور عمل کرده بود، گفت: روزی به مسجدی رفتم و به #امام_جماعت اقتدا کردم، امّا در بین #نماز دیدم امام حاضر نیست و غایب است و باز دیدم حاضر است و دوباره غایب است،   ✨ پس از پایان نماز به او گفتم: آقا! من شما را در حال نماز چنین یافتم. فرمود: راست است، من امروز با همسرم بگو مگو داشتم و در حال نماز دو بار به خانه رفتم و با او دعوا کردم.     ? روزنه ‌هایی از عالم غیب ؛ آیت الله خرازی؛ ص ۲۰۹     ‎‎‌‌‎‎‌

 نظر دهید »

گریه ابلیس در عصر عاشورا

03 اسفند 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

?گریه ابلیس در عصر عاشورا?  پدر آیت الله سید محمدتقی #مدرسی نقل می‌کند:عصر #عاشورای سال ۶۱ هجری ، شیطانک ها دیدند که #ابلیس سرکرده آنان، به سر و صورت می‌زند و می‌گرید.گفتند: امروز که تو باید #خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟ گفت: اشتباه بزرگی کردم که این #جماعت را واداشتم که حسین را بکشند. گفتند:چطور؟ مگر تو نمی‌خواستی این جمع به ظاهر #مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟ گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته #غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز می‌شود هرکس به نحوی خود را در #دستگاه امام حسین علیه السلام جای می‌دهد و از شفاعت او #بهره مند می‌گردد.  ? کتاب کعبه ام (نویسنده سعید روح افزا صفحه ۱۲۷) 

 نظر دهید »

مهمان امام حسین علیه السلام

02 اسفند 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی
مهمان امام حسین علیه السلام

?مهمان امام حسین (علیه السلام)?  شیخ رجبعلی خیاط می فرمود :  در روزهای اوایل هیئت ، مایل بودم تمام کارهای مجلس را خودم انجام دهم، خودم مداحی می کردم، چای می دادم و اغلب کارهای دیگر.   شبی مشغول دادن چای به عزاداران بودم که دیدم جوانی که اصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد مجلس شد و گوشه ای نشست ، یقه اش باز بود و گردنبند به گردنش ، وضع لباسش هم خیلی نامناسب بود.  به همه چای تعارف کردم تا رسیدم به جوان، چشمم به پایش افتاد دیدم جورابی نازک شبیه جوراب های زنانه به پا دارد.  غیظ کردم و با عصبانیت سینی چای را مقابلش گرفتم،  یکی از استکان ها برگشت و چای روی پایم ریخت و سوخت.  از این سوختگی زخمی در پایم بوجود آمد که خیلی طول کشید تا خوب شود،  برای خودم هم این سوال پیش آمده بود که چرا زخم پایم خوب نمی شود.  شبی به من گفتند: شیخ! آن جوانی که با عصبانیت چای به او تعارف کردی ، هر چه بود مهمان حسین علیه السلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی.  ?کشکول کشمیری ، صفحه ۱۲۳  ‎‎‌‌‎‎‌

 نظر دهید »

حکایتی از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط!

02 اسفند 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

✍حکایتی از؛ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط !  عاشق عارف ‌، مرحوم کربلایی احمد از شاگردان مرحوم شیخ می گفت :  بعد از فوت مرحوم شیخ، ایشان را در خواب دیدم، از او سوال کردم در چه حالی !؟ گفت : فلانی ضرر کردم ! با تعجب گفتم : تو ضرر کردی ! چرا !؟ فرمود : زیرا که خیلی از بلاها که بر من نازل می شد با توسل آن ها را دفع می کردم .  ای کاش حرفی نمی زدم . چون الان می بینم برای آنهایی که در دنیا بلاها را تحمّل می کنند  در اینجا چه پاداشی می دهند .  ?#کرامات_معنوی ، ص ۱۱۰   ‎‎‌‌‎‎‌

 نظر دهید »

جسد عالمی که بعد از 900سال سالم بود!

02 اسفند 1400 توسط زهرا رضایی سرتشنیزی

جسد عالمی که بعد از 900 سال سالم بود!   باغ مستوفی در اطراف شهرری، یكی از باغاتی بود كه در آنجا زراعت می‌كردند. اتفاقا سیل عظیمی آمد و تمامی اراضی مزروعی را آب فراگرفت و بسیاری از مكانها را تخریب نمود. بر اثر آب باران، حفره و شكافی عمیق، در باغ مستوفی نیز پدید آمد. هنگامی كه به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند، سردابی ظاهر شد كه آب قسمتی از آن را تخریب كرده بود.وقتی كه برای بازرسی و جستجو به آنجا وارد شدند، جسدی را مشاهده كردند كه تمام اعضأ بدن آن سالم و تازه به نظر می‌رسید و هیچگونه عیب و نقصی در آن دیده نمی‌شد، و با صورتی نیكو آرمیده بود! و هنوز اثر خضاب كردن بر ناخنهایش مشهود بود! و ناخنهای یك دست را گرفته و ناخن دست دیگر را نگرفته بود و محاسن شریفش روی سینه‌اش ‍ ریخته بود و بدن چنان سالم و تازه بود كه چنین به نظر می‌آمد تازه از حمام بیرون آمده است و فقط رشته‌های نخ پوسیده كفن كه از هم گسسته شده بود در اطراف جسد بر روی خاك ریخته بود!این خبر در شهرری و تهران، به سرعت دهان به دهان گشت؛ و مردم فورا به سلطان وقت اطلاع دادند. به دستور سلطان، سریعا گروهی از علمأ و افراد سرشناس و صاحب نفوذ، كه در بین ایشان مرحوم حاج آقا محمد آل آقا كرمانشاهی و مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه، حكیم گرانمایه آن روزگار و مرحوم آیة الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم علامه سید محمود مرعشی نجفی حضور داشتند؛ انتخاب و برای بررسی وضعیت در منطقه حضور پیدا كردند و وارد سرداب شدند و پس از تایید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، شروع به تفحص و جستجو نمودند.با تفحص و بررسی‌های انجام شده در سرداب، متوجه لوح و سنگ قبری می‌شوند كه بر روی آن چنین نوشته شده است:هذا المرقد العالم الكامل المحدث، ثقة الامحدثین، صدوق الطایفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی. پس از بررسی‌های كامل و پیدا شدن این سنگ نبشته و تایید علمأ و امینان مردم، در صحت و شناسایی جسد مطهر شیخ صدوق، جای هیچگونه تردیدی باقی نماند؛ و لذا دستور دادند، سرداب را بازسازی كنند و در آن را بستند و حفره پدید آمده را نیز مرمت كردند و بنایی مناسب بر آن ساختند و به بهترین وجه تزیین و آیینه كاری نمودند.مرحوم آیة الله مرعشی نجفی كلامی را نیز در ادامه بیان می‌دارند كه:مرحوم پدرم، علامه سید محمد مرعشی نجفی می‌فرمودند:من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم كه تقریبا پس از نهصد سال كه از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان، بسیار نرم و لطیف بود. آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند.  ? مقدمه كتاب من لا یحضره الفقیه و کتاب روضات ‏الجنات خوانساری

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 272
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

یا زهرا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس